مهمترین تصمیمی که در تشکیل تیمهای علم داده گرفته میشود این است که این تیم به صورت متمرکز یا غیرمتمرکز کار کند. متمرکز شدن تیم این امکان را به اعضای تیم میدهد که تجربیاتشان را با هم به اشتراک بگذارند. این روش مطمئنترین روش برای آغاز به کار یک تیم علم داده است حتی اگر در درازمدت قصد داشته باشید تیم را به صورت غیرمتمرکز اداره کنید. چون این روش باعث میشود که اعضای تیم یک رویه مشخص را در فرآیندها به کار بگیرند. از طرف دیگر تیمهای متمرکز از کسبوکار فاصله میگیرند و این قضیه ممکن است باعث شود که راهکارهایی که این تیم تولید میکند غیرعملی باشد و در سازمان پذیرفته نشود. علاوه بر این اضافه کردن یک واحد سازمانی جدید پیچیدگی جدیدی به سازمان اضافه میکند چون این واحد قبلا جزء واحدهای سازمان نبوده و از این پس باید تلاش کند تا با خلق ارزش برای سازمان هویتی برای خود کسب کند.
مزایای دیگری نیز برای سازماندهی متمرکز وجود دارد. اولا متخصصین علم داده کمیاب هستند و متمرکزسازی امکان استفاده بهینه از آنها را فراهم میکند همینطور میتواند به پیشرفت افراد کمک کند چون اعضای تیم علم داده در کنار هم کار میکنند و میتوانند از هم یاد بگیرند. چنین ساختاری به جذب راحتتر نیروها کمک میکند چون تعهد سازمان را به خلق ارزش از دادهها نشان میدهد. مطالعات شرکت اکسنچر نشان داده است که متخصصین علم داده در ساختارهای متمرکز بیشتر جذب کار میشوند و بیشتر تمایل دارند در همان شرکت به فعالیتهای خود ادامه دهند. همینطور ساختار متمرکز برای پروژههایی که اهمیت استراتژیک دارند مناسبتر است.
در روش غیرمتمرکز اعضای تیم علم داده عضوی از تیم کسبوکار نیز هستند. این ساختار سازمانی اعضای تیم علم داده را با سازمان همسو میکند ولی درگیرشدن در فعالیتهای عملیاتی واحدهای کسبوکار تیم علم داده را به سمت تحلیل فعالیتهای گذشته میبرد و نقشی که این تیم میتواند در پیش بینی وضعیت آینده داشته باشد کمرنگ میشود. تیمهای غیرمتمرکز معمولا هماهنگ کار نمیکنند و همین امر باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای تجمیع فعالیتهای واحدها میشود.
در این مورد تعیین اولویتهای سازمان و استفاده موثر از نیروها به دشواری صورت میگیرد. این مدل برای سازمانهای بزرگ با کسبوکارهای متفاوت که اشتراکات کمی دارند، مناسب است. حتی با وجود استفاده از این مدل توصیه میشود که گروهی فراتر از واحدهای کسبوکار از متخصصین علم داده تشکیل شود تا بتوانند تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند.
در روش ترکیبی ساختارهای متمرکز و غیر متمرکز با هم ترکیب میشوند تا از مزیت همسویی با کسبوکار و به اشتراک گذاشتن تجربیات به طور همزمان استفاده شود و نیروی انسانی کمیاب به درستی به کار گرفته شود. در این روش تیم در مواردی مثل تشکیل گروه، به اشتراکگذاری تجربیات و آموزش متمرکز عمل میکند و برای همسویی با کسبوکار و پیدا کردن درک عمیقتری از آن به صورت غیرمتمرکز عمل میکند. هر چه درک اعضای تیم علم داده از کسبوکار بیشتر شود سازمان بیشتر به نتایج کار آنها اعتماد میکند، محصولاتی که تولید میکنند بیشتر پذیرفته میشود و این امر باعث میشود این تیمها بتوانند بیشترین ارزش را برای سازمانها خلق کنند.
ایجاد یک مرکز تعالی یکی از راههای اجرای ساختار سازمانی ترکیبی است. بعضی از سازمانها مرکز تعالی را به صورت ماتریسی یا مجازی ایجاد میکنند. وظیفه این تیم آموزش مهارتهای تحلیلی به کل کارکنان سازمان است. به این روش اهداف کسبوکار و انتظارات سازمان از پروژههای علم داده بیان میشوند و کارکنان سازمان ضمن آموزش دیدن میتوانند نظرات خود را راجع به استفاده از دادهها برای رسیدن به اهداف سازمان به عنوان یک کل و واحد سازمانی خودشان به طور خاص به سازمان منتقل کنند.
ایجاد چنین مراکزی میتواند مشکل کمبود نیروی انسانی با مهارتهای تحلیلی را تا حدی کاهش دهد و به جذب و نگهداشت نیروی انسانی کمک کند. به این دلیل که این مراکز در سازمان بستری برای یادگیری و نوآوری ایجاد میکند و میتواند به تحقق اهداف کسبوکار کمک کند. این مدل برای کسبوکارهای بزرگ و گسترده که نیازها و چالشهای متفاوتی دارند و در عین حال میخواهند از مزایای ساختار متمرکز استفاده کنند مناسب است.
دونپورت دو مدل دیگر را هم به این مجموعه اضافه میکند که شامل مدل مشاورهای و مدل وظیفهای است. در مدل مشاورهای همه متخصصین علم داده عضو سازمان مرکزی هستند ولی بجای این که به پروژههای واحدهای کسبوکار تخصیص داده شوند، واحدهای کسبوکار آنها را برای پروژههای خودشان قرض میگیرند. در این مدل اگر تمرکز و هدفگذاری سازمان ضعیف باشد، متخصصین علم داده مشغول فعالیتهایی میشوند که واحد کسبوکار از آنها میخواهد نه لزوما فعالیتهایی که بیشترین ارزش را برای سازمان ایجاد میکند.
در مدل وظیفهای تیم علم داده به واحد کسبوکار یا واحد وظیفهای که مشتری خدمات تیم علم داده است گزارش میدهد. البته خدمات تیم علم داده به این واحد محدود نیست و در زمینه تحلیل دادهها به کل سازمان کمک میکند. بسیاری از موسسات خدمات مالی و شرکتهای تولیدی از این مدل استفاده میکنند. یک یا دو تیم علم داده قوی در سازمان دارند که معمولا وظیفه کمک به واحد بازاریابی یا مدیریت ریسک را بر عهده دارد و به سایر واحدها نیز سرویس میدهد.
منبع:
کتاب علم داده: مفاهیم و مهارتها، تالیف دکتر بابک سهرابی و حمیده ایرج، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1394